...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز
شتاب کن!دیرگاهی نیستشال بلند خیابانبا شبنم رنگین خزانآذین شده،فرصتی نیست!سرشاخه های برهنهپایان ضیافت برگریز رابر صفحه های ابر و بادسرمشق می کند.
posted by doubtzero @ ۲:۳۶ قبلازظهر >3 comments
بغض که باشدسر به زیر می شویضیافت رااز سر می گذرانی می گذریمی رویبی شتاب....خوب شد که نوشتید
اسم شاعرش رو می نویسی؟؟؟
!شاعرش نویسندهء همین وبلاگه آی کیو
ارسال یک نظر
<< بازگشت
درباره من نام: doubtzero مکان: tehran, tehran, Iran مشاهده نمایه کامل من
مشاهده نمایه کامل من
توهم
نوبرانه
هایکو
اول می
بهاريه
نهال بهار
چارشنبه سوزی
روز زن
زمستان
3 نظر
بغض که باشد
سر به زیر می شوی
ضیافت را
از سر می گذرانی
می گذری
می روی
بی شتاب
...
.
خوب شد که نوشتید
اسم شاعرش رو می نویسی؟؟؟
!شاعرش نویسندهء همین وبلاگه آی کیو
ارسال یک نظر
<< بازگشت