براي آسمان خدا
جاي عشق را
در لابلاي ابرهائي كه مي روند؛
و از طاق آسمان،
به ما روندگان نگاه مي كنند بپرس.
در لابلاي ترك هاي كهنه درختان؛
در تك تك شيارهاي كوهستان شهرمان،
در همه ي عصب هاي سياه كشورمان،
و نرون هاي تپنده ي خاك خشكيده ي سرزمين مان بجوي.
3 نظر
برای صفر تردید!
مهربانی را
در دستان تو
در بوی خنک آشیانه ات
در خطاب های دلنشینت!
یافته ام!
هر چند زندگی را جایی برای گریز نیست!
و فرار از آموخته ها دشوار است!
طعم گس محبت!
آسمانی باشی مهربانم!
سلام آشناي همه ترديد ها وابهاهمات سرنوشت ساز حالت خوب است،؟ زير سقف آبي فيروزه اي خدا و اينهمه دوستار و جويياي مهرباني و محبت ! با وجود همه اينها ببخشيد كه ...بهتان حسوديم شد!
غالبا این طور شروع می شود
خودکار و... پشت میز و ... تقلا
که بتراشد!
پور" را مردم به شعر می شناسند "
میلوش" را "
اما چقدر کروات
روی دست الههء الهام مانده است
که حتی نرون هم نمی پسندد
...بهزاد خواجات...
ارسال یک نظر
<< بازگشت