صفر تردید

...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز

یکشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۴

براي آسمان خدا

جاي عشق را
در لابلاي ابرهائي كه مي روند؛
و از طاق آسمان،
به ما روندگان نگاه مي كنند بپرس.
در لابلاي ترك هاي كهنه درختان؛
در تك تك شيارهاي كوهستان شهرمان،
در همه ي عصب هاي سياه كشورمان،
و نرون هاي تپنده ي خاك خشكيده ي سرزمين مان بجوي.

3 نظر

At یکشنبه فروردین ۲۱, ۰۷:۱۰:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

برای صفر تردید!
مهربانی را
در دستان تو
در بوی خنک آشیانه ات
در خطاب های دلنشینت!
یافته ام!
هر چند زندگی را جایی برای گریز نیست!
و فرار از آموخته ها دشوار است!
طعم گس محبت!
آسمانی باشی مهربانم!

 
At دوشنبه فروردین ۲۲, ۰۱:۴۶:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام آشناي همه ترديد ها وابهاهمات سرنوشت ساز حالت خوب است،؟ زير سقف آبي فيروزه اي خدا و اينهمه دوستار و جويياي مهرباني و محبت ! با وجود همه اينها ببخشيد كه ...بهتان حسوديم شد!

 
At دوشنبه فروردین ۲۲, ۰۹:۲۴:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

غالبا این طور شروع می شود
خودکار و... پشت میز و ... تقلا
که بتراشد!
پور" را مردم به شعر می شناسند "
میلوش" را "
اما چقدر کروات
روی دست الههء الهام مانده است
که حتی نرون هم نمی پسندد
...بهزاد خواجات...

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت