...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز
خراب اکسیر رویائی توامدیوانه ی عطرآگین خوشه های سپیدتمسموم نفس های خاموش بادپیچیده در میان گلبرگ های کوچک اتای اقاقیای عاشق...
posted by doubtzero @ ۱۱:۲۴ بعدازظهر >10 comments
چقدر خوب است نقطهء آغازین تمام تردید های منکه این چنین دلنشین زیبایی ها را می بینید و مست می شوید.خوشحالم
شعری که وسيله بازی باشه فقط واژه شعر رو بدوش ميکشه...اگر نوشتن حرمتهای شکسته شعور حراج کردن است...من شعورم را حراج کرده ام......نوشته تون زیبا بود و رویایی
کاش تمام شروع زندگيم با اين گلبرگهاي کوچک آغاز ميشد.. و لبخند هميشگي او...
با این عطر شرمگین اقاقی هامثل شرم دختران در حال بلوغ....
كاش بتوان رويا را به حقيقت رساند ...
آخرین شکوفه ات را روی کدام شاخه ی پشیمانی داده ای ؟
شاید سفید اخرین رنگ باشد
من در روي سبزترين زمين و در زير آبي ترين آسمان زندگي مي كنم . افسوس كه لذت نمي برم
مسموم نفس های خاموش باد
می خوانم و زمزمه می کنم آنجا که شکوفه های یاس بتماشای باران نشسته اند. زیبا بود.
ارسال یک نظر
<< بازگشت
درباره من نام: doubtzero مکان: tehran, tehran, Iran مشاهده نمایه کامل من
مشاهده نمایه کامل من
یاس بنفش
مرثیه
بی عنوان
تا صبح
شبانه
ماه آفل
روزی كه ...
مرثيه
آسمان خدا
نگاه
10 نظر
چقدر خوب است نقطهء آغازین تمام تردید های من
که این چنین دلنشین زیبایی ها را می بینید و
مست می شوید
.
خوشحالم
شعری که وسيله بازی باشه فقط واژه شعر رو بدوش ميکشه...
اگر نوشتن حرمتهای شکسته شعور حراج کردن است...من شعورم را حراج کرده ام...
.
.
.
نوشته تون زیبا بود و رویایی
کاش تمام شروع زندگيم با اين گلبرگهاي کوچک آغاز ميشد.. و لبخند هميشگي او...
با این عطر شرمگین اقاقی ها
مثل شرم دختران در حال بلوغ....
كاش بتوان رويا را به حقيقت رساند ...
آخرین شکوفه ات را روی کدام شاخه ی پشیمانی داده ای ؟
شاید سفید اخرین رنگ باشد
من در روي سبزترين زمين و در زير آبي ترين آسمان زندگي مي كنم . افسوس كه لذت نمي برم
مسموم نفس های خاموش باد
می خوانم و زمزمه می کنم آنجا که شکوفه های یاس بتماشای باران نشسته اند. زیبا بود.
ارسال یک نظر
<< بازگشت