...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز
مه آلوده پائيزي غريبيكه چه دير .......چه ديرشناختم اش...
posted by doubtzero @ ۵:۲۹ بعدازظهر >7 comments
همیشه زود دیر می شود!
نمی توانم بشناسم اشجز حرفی کوتاههیچ نیست ...
آه ای دریغ و حسرت و نگاه ناگهان چه زود دیر میشود . . .
هی از خودم میپرسم چرا این دیر فهمیدن ها و دیر رسیدن ها و دیر شناختنها...........چرا این دیرها تمام نمی شن
که چه دیرتلاشی بیهوده کردمبرای شناختناش...
گاه می گویم ای کاش هیچگاه نمی شناختمش.بیهوده است همه ی تلاشهامان روح خویش را در زود و دیر های این سرزمین باختم...زیبا بود.
و من چه بيهوده پشت اين پنجره انتظار مي کشم...
ارسال یک نظر
<< بازگشت
درباره من نام: doubtzero مکان: tehran, tehran, Iran مشاهده نمایه کامل من
مشاهده نمایه کامل من
آسمان خدا
نگاه
كودكي
مه
زمستان
براي ....
باران
براي او كه ...
سالگرد
نارنج
7 نظر
همیشه زود دیر می شود!
نمی توانم بشناسم اش
جز حرفی کوتاه
هیچ نیست ...
آه ای دریغ و حسرت و نگاه ناگهان چه زود دیر میشود . . .
هی از خودم میپرسم چرا این دیر فهمیدن ها و دیر رسیدن ها و دیر شناختنها...........چرا این دیرها تمام نمی شن
که چه دیر
تلاشی بیهوده کردم
برای شناختناش
...
گاه می گویم ای کاش هیچگاه نمی شناختمش.بیهوده است همه ی تلاشهامان روح خویش را در زود و دیر های این سرزمین باختم...
زیبا بود.
و من چه بيهوده پشت اين پنجره انتظار مي کشم...
ارسال یک نظر
<< بازگشت