صفر تردید

...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز

سه‌شنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۵

بنفشه

گویی بهار نمی آید
بی عطر دانه های باران
در نبض نمناک خاک،
بی گردش مستانه ی نسیم
در گیسوان نورس بید،
بی لمس مخملین بنفشه
در چارچوب تخته های شکسته،
گویی بهار نمی آید...

8 نظر

At سه‌شنبه اردیبهشت ۱۲, ۱۱:۱۷:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

گویی بهار آمده است
در چارچوب مخملین این سطرها

 
At سه‌شنبه اردیبهشت ۱۲, ۱۱:۱۹:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

و بهار بايد در دلها آغاز شود....

 
At سه‌شنبه اردیبهشت ۱۲, ۰۷:۴۵:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

نگاه کنید صفر تردید
بنفشه ها چه کودکانه و شادمانه نگاه تان می کنند
انگار فریاد می زنند که بهار آمده است
در سطر سطر مخملین نگاه هایشان

 
At سه‌شنبه اردیبهشت ۱۲, ۱۰:۳۶:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

دشنام سياه سزاوار كسي نيست كه گيسوان نورس بيد را مي شناسد....
بايد به ديوار كسي مشت آهنين كوبيدكه نميگذارد بهار بيايد.....

 
At پنجشنبه اردیبهشت ۱۴, ۱۲:۰۰:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

هنوز در حال وهوای بهار نارنج مانده ام...

هنوز به وادی مخملین بنفشه ها نرسیده ام

 
At پنجشنبه اردیبهشت ۱۴, ۰۲:۰۷:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

سلام رفيق!
اگر بهار بي اينهمه كه گفتي بيايد... من پنجره خانه ام را به رويش نخواهم گشود... تو چطور!

 
At چهارشنبه تیر ۲۸, ۰۸:۲۳:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

Interesting site. Useful information. Bookmarked.
»

 
At پنجشنبه تیر ۲۹, ۰۶:۳۳:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

I find some information here.

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت