خنده های شادمان شکوفه هایت میان سبز برگ های تیره ات و اثیر گرم عطر گلبرگ هایت مرا به دروازه ی باغ تابستان می برد و سایبان آلاچیق های کوتاهش که تابیده بر تار و پود آن شاخه های نازک پیچ امین الدوله...
سر هر پیچ پیچشی از عطر یادآورد خاطره ای، نگاهی، آهی ... عطر این یکی در ذهنم حک شده با موجی از خاطراتی، زیر پیچ های این الدوله ... نیستی عزیز کم پیدا شده ای
21 نظر
پس شعر کجاست؟
در کدام پیچ جا ماند؟
در پشت سفیدی برگ ها
آرام نوشته شد
...
گلباران ات زیباست.
سلام وقتی دیدم امین الدوله فکرکردم الان باعکس پادشاه های زمان قاجار روبرومیشم نمیدونم چرا؟
بله راست میگه شعرش چی شد؟!
میدانستم
پشت این پرچین
پشت این باغ
که نشانمان میدهی رنگارنگ
غم بزرگی نشسته است
.....
میدانم
میدانم که پنجره های خانه مان رو به دیوار زندان است.
بند کردی به گلا . نه؟
سایه خنک روزهای گرم تابستان و عطر یاس های نمناک
جالبه . من هم توی همین هفته از امین الدوله نوشتم
عطر خنک کوچه باغ باران زده دارد اینجا...آرامم مب کند.
سلام وممنون ازین فضای زیبا
هروقت میام یاد باغ ارم شیراز میافتم
سلام رفيق!
هزار پيچك رقصان تازه فداي يك تار مويت... اينگونه براي رقصيدن پارتنر ميگيري؟!
سلام رفيق!
هزار پيچك رقصان تازه فداي يك تار مويت... اينگونه براي رقصيدن پارتنر ميگيري؟!
...چه کردی اینجارو
...راستی
شعر درخواستی هم می گی؟
...راجع به نرگس نیمشکفته؟
؛)
:-"
...راستی
شعر درخواستی هم می گی؟
...راجع به نرگس نیمشکفته؟
؛)
:-"
تا پایان بهار
چیزی نمانده
باز هم بگو
از دردهایشان
و
خوشی هایشان.
در ضمن سپاس.
مي دوني چيزي كه برام جالبه اينكه ..تو چقدر به گلها علاقه داري
در همه خنده ها هم شکی است
مثل همه چیز
سر هر پیچ
پیچشی از عطر
یادآورد خاطره ای، نگاهی، آهی
...
عطر این یکی در ذهنم حک شده با موجی از خاطراتی، زیر پیچ های این الدوله
...
نیستی عزیز
کم پیدا شده ای
آنچه می ماند
از این رویای گرم
و عطر خاطره اش
سایه ایست
که تقدیم زمستان شب خواهد شد
به ماندگاری این فصلها امیدی نیست
نوشته ای رویایی بودو خیال انگیز موفق باشید
خدا کنه غیبتت از غرق شدن در شادمانه ها باشد
ارسال یک نظر
<< بازگشت