صفر تردید

...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۸۴

براي خزه

"شیر یا خط"
در اندکی از زمان
که رنگ ریخت
و از آفتاب تهی شد پنجره
و من
و فریب
رسوا شدیم .
کوچه ای که
به بن بست رسیده را
باز می گردم
تا ابتدای دوراهی
و شیر نه
خط نه
راه را برمی گزینم . "
" . . . "

و راه را برگزيديم؛
از پس باز گشت تقدير.
نه از آن رو كه برگزيديم به انتخاب،
ضرب هيچ سكه اي چنين تقرير نكرد؛
كه تقديرمان نوشت!
.

7 نظر

At چهارشنبه اردیبهشت ۱۴, ۰۹:۲۴:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

یا شاید این تنها
ناشی از انجماد ارادیمان بود!
نه تقذیر یا دست سرنوشت
هر جند این روزها به این باور رسیده ام
که لمس ابتدا و انتها تنها تلخی جاده های پر پیچ و خم را افزون می دارد
آسمانی باشی مهربانم!

 
At پنجشنبه اردیبهشت ۱۵, ۱۲:۳۲:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

و هنوز سکه ای صدایمان می زند ، پر التماس

 
At جمعه اردیبهشت ۱۶, ۱۲:۳۹:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

تو به نقش قهوه اعتقاد داري
به پيش بيني ، به بازي هاي بزرگ
من فقط به نقش چشمانت
*پل ورلن

 
At جمعه اردیبهشت ۱۶, ۰۸:۱۴:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

هنوز منتظر فرود آمدن سکه ای هستم که سرنوشت مرا تعیین می کند !!!!

 
At جمعه اردیبهشت ۱۶, ۰۸:۱۵:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

باز هم بسراغت خواهم آمد .

 
At یکشنبه اردیبهشت ۱۸, ۱۲:۵۰:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

و بادا که تقدیرمان چنین باشد: انتخاب کردن به درستی و فراتر رفتن ازهمه راهای رفته ونرفته. تنها باشورمهرورزیدن به یکدیگر

 
At یکشنبه اردیبهشت ۱۸, ۱۲:۵۰:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

و بادا که تقدیرمان چنین باشد: انتخاب کردن به درستی و فراتر رفتن ازهمه راهای رفته ونرفته. تنها باشورمهرورزیدن به یکدیگر

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت