صفر تردید

...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز

چهارشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۵

شبانه های تاريک

چراغ های كوچک آسمان خراش
از پس پرده ها و پنجره
ستاره های روشن تنهائی منند
در ناتمام شبانه های دلتنگی.

9 نظر

At چهارشنبه شهریور ۰۱, ۱۰:۰۸:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

در دنیای مدرن ستاره های من هم چراغهایی 100 واتی اند

 
At چهارشنبه شهریور ۰۱, ۰۹:۳۷:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

چه خوب
اینقدر دلم پجره می خواهد صفر تردید
با یک منظرهء باز
پنجرهء اتاقم تنها یک قدم با دیوار فاصله دارد
حیف
حتی چراغ های مدرن داشتن
به یک دیوار
یک آسمان می ارزد

 
At چهارشنبه شهریور ۰۱, ۱۱:۵۱:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

آسمان شب های دلتنگی ام تاریک است. ستاره را فقط می شود در شب های کویری پیدا کرد. شب های زلال و سرشار از آرامش

 
At پنجشنبه شهریور ۰۲, ۰۹:۵۱:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

خداوند در دلم می زیست
و می میرد و باز زنده می شود
در سینه ام دردیست همین بس است
که من دلتنگیم را
با ناامیدی
حلق اویز کنم

 
At پنجشنبه شهریور ۰۲, ۱۰:۳۴:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

از پس این پنجره که دلتنگی تو
را قاب گرفته است
بر دیوار...

 
At شنبه شهریور ۰۴, ۰۱:۳۳:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

قرارمان اين بود
هر ستاره آن بالا مال يكي مان.
بر ما چه رفته است كه حالاها
به كور چراغ هاي اين محله دلخوش كردهايم.

 
At شنبه شهریور ۰۴, ۰۱:۳۳:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

قرارمان اين بود
هر ستاره آن بالا مال يكي مان.
بر ما چه رفته است كه حالاها
به كور چراغ هاي اين محله دلخوش كردهايم.

 
At شنبه شهریور ۰۴, ۰۱:۳۳:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

قرارمان اين بود
هر ستاره آن بالا مال يكي مان.
بر ما چه رفته است كه حالاها
به كور چراغ هاي اين محله دلخوش كردهايم.

 
At پنجشنبه شهریور ۰۹, ۰۹:۱۶:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۵, Anonymous ناشناس said...

شوخ طبعی ستاره ها را که باور کنی
از اندوه ماه هم ديگر
...کاری ساخته نيست

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت