چراغ های نئون فروشگاه بزرگ در ارتفاع پست پياده رو ها به حضور كشدار خود در شب تاريک می بالند، و من به نقره های نگاه مات تو به فاصله هشت دقيقه - كمی بيشتر - گرد مدار تنهائی تاريخی ات در كهكشان تاريک می نگرم.
آنچه كه بر اضطرابم هر لحظه ميافزود در پستي همان پارك همان سفره خانه به فاصله 20دقيقه و شايد كمتر كرد مدار نه تنهاييت فقط تاريخيت در راهي كه به چشمانم پديدار نشد ديگر نخواهم نگريست
17 نظر
آنچه كه بر اضطرابم هر لحظه ميافزود
در پستي همان پارك
همان سفره خانه
به فاصله 20دقيقه و شايد كمتر
كرد مدار نه تنهاييت
فقط تاريخيت
در راهي كه به چشمانم پديدار نشد
ديگر نخواهم نگريست
شاید به ماه می نگرم
به تو می نگرم
و در نگاهت خودم را می بینم
تنهای قامتم مبهوته تو توقفی عمیق دارد
خورشید نگاهش که درآید
لامپهای گول زنک نئون مردنی است.
میان این شبانه های تاریک ,تنهایی بیداد می کند.و نقره های نگاه مات او فریاد رس است.
میان این شبانه های تاریک ,تنهایی بیداد می کند.و نقره های نگاه مات او فریاد رس است.
نوشته زیبایی بود... سایت زیبایی هم داری . بقیه نوشته هات رو هم خوندم. معلومه زیاد براش وقت میگذاری. به هر حال امیدوارم موفق باشی.
و بعد من می مانم و خاطره ای تنها به وسعت 8 دقیقه
سلام وای چند وقت بود این جا رو گم کرده بودم چه حال و هوایی داره
خوشا به حال او
و گویی برای دیداری دوباره... هشت سال نوری انتظار باید... که مدار تنهایی بر پاشنه این در همیشگی می چرخد....
روشني هميشه مرا ياد نقرا هاي نگاه تو مي انداخت ...!!!
میآیم
میروم
سیر نمیشوم
چه مداری!
من به نقره های نگاه مات تو
سلام، از طريق فتو هايكو به اينجا رسيدم چه شعراي قشنگي ميگين :)
آره - من به نقره های نگاه مات تو و به آن کهکشان تاریک می نگرم
آره - من به نقره های نگاه مات تو و به آن کهکشان تاریک می نگرم
ارسال یک نظر
<< بازگشت