...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز
روح من در آسمان پر تلاطم سپيدقلب من ميان برف كوه های روبروخون من روان بطن دره های سبزسرخوش تبلور خزان شهر بی قرار...
posted by doubtzero @ ۷:۵۷ قبلازظهر >10 comments
و من بي قرارترين ها هستم دراين روزها
آقاجاناین دو خط اول شعر شما وزن داره. حیفه که وزن خط های بعدی خراب باشه. لطفا یه فکری براش بکن.
عزیزجاناین دو خط اول شعر شما وزن داره. حیفه که وزن خط های بعدی خراب باشه. لطفا یه فکری براش بکن.
:)ولی عکس قبلی ت رو بیشتر دوست داشتم.
آخ از این خزاناز این تبلور قشنگ رنگدلم چقدر غنج میرود
پاییز شهر بی قرار ...
و دوباره به پرواز در می آیم با چنین جان پاییزی
ابرهای خزانی در ذهن و روح من!
چه دلم براي اينهمه لطافت شاعرانه هي نجيبتان و كلاكم متين اتان تنگشده بو پاييز به خير اي دوست .. دلم ميخواهد با همين مداد شمعي هاي سفيد طرحي از آغاز صبحي زمستاني ترسيم كنم ...اينطوي:
سلام . من چه دور مانده ام از این صفحه سفید . من هیچ گاه این همه را با هم ندیده ام یک جا .سپاس که ما را هم شریک کردید در این همه سپیدی و پاییز م.س.ت
ارسال یک نظر
<< بازگشت
درباره من نام: doubtzero مکان: tehran, tehran, Iran مشاهده نمایه کامل من
مشاهده نمایه کامل من
رنگ پائيز
شب های بی مهتاب
شبانه های تاريک
شبانه های تاریک
ناشتائی
تابستان
بيست و دوم خرداد
امین الدوله
10 نظر
و من بي قرارترين ها هستم دراين روزها
آقاجان
این دو خط اول شعر شما وزن داره. حیفه که وزن خط های بعدی خراب باشه. لطفا یه فکری براش بکن.
عزیزجان
این دو خط اول شعر شما وزن داره. حیفه که وزن خط های بعدی خراب باشه. لطفا یه فکری براش بکن.
:)
ولی عکس قبلی ت رو بیشتر دوست داشتم.
آخ
از این خزان
از این تبلور قشنگ رنگ
دلم چقدر غنج میرود
پاییز شهر بی قرار ...
و دوباره به پرواز در می آیم با چنین جان پاییزی
ابرهای خزانی در ذهن و روح من!
چه دلم براي اينهمه لطافت شاعرانه هي نجيبتان و كلاكم متين اتان تنگشده بو پاييز به خير اي دوست .. دلم ميخواهد با همين مداد شمعي هاي سفيد طرحي از آغاز صبحي زمستاني ترسيم كنم ...اينطوي:
سلام . من چه دور مانده ام از این صفحه سفید .
من هیچ گاه این همه را با هم ندیده ام یک جا .
سپاس که ما را هم شریک کردید در این همه سپیدی و پاییز
م.س.ت
ارسال یک نظر
<< بازگشت