صفر تردید

...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز

پنجشنبه، خرداد ۲۶، ۱۳۸۴

شعله

جرقه ای
شعله ای
مشعلی
آسمان را آتش چنگل ها پر کرده است.

رویای هر شبه ام
ترک های بیابان خشکی است
که از میان هر شکاف و روزن آن
هرم آتشی جانسوز بیرون می زند
و من
هنوز
سردم است.
...

2 نظر

At جمعه خرداد ۲۷, ۰۳:۱۲:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

ايده ی شعرت بی نظير است! از من می شنوی، پاراگرافِ دوم روتوش می خواهد. حيف اين تعريف است که اين طور سنگين باشد. می فهمی؟! زيباست! خيلی زيبا!!

 
At یکشنبه خرداد ۲۹, ۰۱:۳۵:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

انتظار دارم این روزها که کمتر می آیی
خاطرت آسوده تر باشد
اما هر بار با آشفتگی تمام می آیی
مهربانم
دستانت را به من بده
بگذار تا آسمان همراهیت کنم
بگذار به تو نشان دهم آسمان آبی آبیست
!
شعله های آتش را با دستان آبی گونت مهار خواهی کرد
تنها کمی!
تحمل کن!
آسمانی باشی

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت