صفر تردید

...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز

یکشنبه، دی ۲۵، ۱۳۸۴

كودكي


جستن
ميان انبوه يادها؛
آنكه دردناك تر است ...
كاويدن جرز كهنه ديوارهاي گذشته
تكثير بي پايان خاطرات،
در دهليزهاي كشدار غشاء خاكستري
و لمس دردناك يادگارهاي تلخ
بر گونه هاي گر گرفته ي بي فراموشي
...
چنين گذشت همه كودكي
در پسكوچه هاي بن بست روياهاي بزرگ.

5 نظر

At یکشنبه دی ۲۵, ۱۱:۰۳:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

چنین گذشت همه کودکی و همه جوانیم........از این بیراهه رفتن ها اگاه بودن و باز رفتن ...دردناک است.

 
At دوشنبه دی ۲۶, ۰۸:۳۹:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

وزندگيم چنين گذشت در کوچه اي بن بستي که هيچوقت به جاده اي ختم نشد...

 
At دوشنبه دی ۲۶, ۰۷:۱۲:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

تو می دانی دست, کوتاه من و کودکی که بی وقفه زیر بار جریمه های زمانه پیر می شود ٍچه مایه دردناک است ؟

 
At دوشنبه دی ۲۶, ۰۹:۱۰:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

بعدازخوندنش آه کشیدم

 
At سه‌شنبه دی ۲۷, ۱۰:۰۵:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

آقا شما چرا شعر حافظ رو خراب میکنی ؟
چه شعر قشنگی
چه موسیقی زیبایی
اومده بودم دعوا از مطلق
دچار تردید شدم
:))

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت