صفر تردید

...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز

سه‌شنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۴

زمستان

به ديوارها نگاه نكن؛
و به ماشين ها
كه به تندي در گذرند.
به آسمان بنگر،
تا گونه هاي تب دارت
از دانه هاي برف
اشك هاي گرم
بسازند.

12 نظر

At سه‌شنبه دی ۰۶, ۰۵:۲۷:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

:)

 
At سه‌شنبه دی ۰۶, ۰۸:۰۲:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

یا به بلند ترین نقطه برو
و شهر غرق در برف ات را از منظر بگذران!
پرواز در آسمان برفی چه هوس انگیز است...

 
At سه‌شنبه دی ۰۶, ۱۰:۰۳:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Blogger ala said...

:)
چه قشنگ

 
At سه‌شنبه دی ۰۶, ۱۰:۰۳:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Blogger ala said...

:)
چه قشنگ

 
At چهارشنبه دی ۰۷, ۱۲:۵۶:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

neveshtehat doostdashtani and

 
At چهارشنبه دی ۰۷, ۰۲:۱۴:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

چرا كامنت ها نيستند؟

 
At پنجشنبه دی ۰۸, ۱۱:۵۷:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

چه با شكوه

 
At دوشنبه دی ۱۲, ۰۱:۱۱:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام...بلاگ شما و پینک را با هم خواندم.نظرم قاطی پاطی شد.برای پینک هم همین نظز را گذاشتم.خوانش این 2 بلاگ با هم این حس را به من بخشید...لبخندهایش حجم شادی زندگی من نیز هست.اما این کجا و آن کجا؟!...نارنج و خرمالو،که هر یک تمنای احساسی اند...در این دورهء پر رنگ و نیرنگ،اگر آســمان را ننگریم،و سپیدی برف را،تبداری روحمان را چگونه تسکین دهیم؟...سمفونی پرتره ها شنیدنی است یا خواندنی؟فکر کنم هر دو!...از خواندنت لذت بردم...شاد باشی.

 
At سه‌شنبه دی ۱۳, ۱۲:۰۵:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Blogger doubtzero said...

به دوستان پرشين بلاگي عذر خواهي ايست مدت ها بدهكارم. از جائي كه من به اينتر نت وصل مي شوم پرشين بلاگ مسدود است و از همين رو اگر چه از محبت شان شرمگينم ليك از پاسخ مدام ناچارا معذور.

 
At پنجشنبه دی ۱۵, ۰۹:۱۹:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

همه شعرهاتون رو خوندم. خیلی قشنگه. اگه یه کم دیگه تصویر سازی کنین عین هایکو می شه طرح هاتون. موفق باشین.

 
At پنجشنبه دی ۱۵, ۱۱:۲۵:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام...چقدردلگیر

 
At پنجشنبه دی ۱۵, ۱۱:۵۳:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

و شبهاي دلگير زمستان..

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت