غروب خونين
مرا ببخش
كه اينچنين مبهوت
به مغرب خونين دير پا
خيره مانده ام.
شهر من اينك
سوگواري بزرگ را
از پس اين غروب اندوه
در تدارك است
و هيچ كس را
به ايستادن تبر دژخيم زمانه
تواني نيست ...
نگاه مردمان اين شهر
ديريست
غروب را نمي پايد
...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز
مرا ببخش
كه اينچنين مبهوت
به مغرب خونين دير پا
خيره مانده ام.
شهر من اينك
سوگواري بزرگ را
از پس اين غروب اندوه
در تدارك است
و هيچ كس را
به ايستادن تبر دژخيم زمانه
تواني نيست ...
نگاه مردمان اين شهر
ديريست
غروب را نمي پايد
3 نظر
مرا ببخش اگر اين چنين تنهايي جاده اي زندگي را طي مي کنم..
سلام... این دومین باره که سر میزنم به شما. به راهنمایی آسمان خدا. کارتو دوست دارم. سر بزن به منم خوب!0
غروب را نميابد نگاه غبار اندود مردماان اين شهر!
ارسال یک نظر
<< بازگشت