...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز
هزار جنگل آتشهزاران هزار مشعل سوزاندرياي بيكران شمع هاچادر سياه شب رابه قدر لكه اي حتيروشن نكرد.بازيگري تارهاي مرواريدتروي امواج بازيگوش درياي متلاطم پائيزآشوبه اي آشنادر دلم بر پا كرده است...
posted by doubtzero @ ۴:۰۷ بعدازظهر >3 comments
آشوبه ای آشنا در دلت بر پا کرده است!...ماهلبخند می زند!
در دلم غوغاي به پاست امشب.. کاش صبح شود... و من رها شوم براي هميشه
ارسال یک نظر
<< بازگشت
درباره من نام: doubtzero مکان: tehran, tehran, Iran مشاهده نمایه کامل من
مشاهده نمایه کامل من
مرثيه
تابستان
غروب
غروب خونين
تنهائي
حصار
سنگ
آتشفشان
حريق
شعله
3 نظر
آشوبه ای آشنا
در دلت بر پا کرده است!
.
.
.
ماه
لبخند می زند!
در دلم غوغاي به پاست امشب.. کاش صبح شود... و من رها شوم براي هميشه
در دلم غوغاي به پاست امشب.. کاش صبح شود... و من رها شوم براي هميشه
ارسال یک نظر
<< بازگشت