...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز
شب،خيمه ي سياهش راديريست بر نچيدهخميازه هاي بي پايان درختان،لرزه هاي خفيف چادر شب،يكدستي شب سياه رانمي آشوبد.شب؛شب درازاينك،نويد آغاز مي دهد.
posted by doubtzero @ ۵:۴۴ بعدازظهر >1 comments
شب دراز استدستان ات را به من بدهبگذاربه اندازهء تمامی سال های تا صبح ماندهکمی عاشقانهشانه به شانهء همنسیم پلید شب رانوازش کنیم!بیا دیر آمدن خورشید را از یاد بریمبیا ستاره ها را انجمن کنیم!آسمانی باشی
ارسال یک نظر
<< بازگشت
درباره من نام: doubtzero مکان: tehran, tehran, Iran مشاهده نمایه کامل من
مشاهده نمایه کامل من
مهتاب
مرثيه
تابستان
غروب
غروب خونين
تنهائي
حصار
سنگ
آتشفشان
حريق
1 نظر
شب دراز است
دستان ات را به من بده
بگذار
به اندازهء تمامی سال های تا صبح مانده
کمی عاشقانه
شانه به شانهء هم
نسیم پلید شب را
نوازش کنیم!
بیا دیر آمدن خورشید را از یاد بریم
بیا ستاره ها را انجمن کنیم!
آسمانی باشی
ارسال یک نظر
<< بازگشت