صفر تردید

...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز

چهارشنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۴

شبانه


براي امشب هم
معجزه اي تدارك نديده است،
آسمان بي انتها.
ابرهاي كوچك و آرام
خواب كوهستان را
نمي آشوبند؛
پاورچين
خانه را ترك مي كنند
و با ستارگان
وداع مي گويند.
جنجال صبح آينده
در روياي هيچ خواب آلوده اي
نقش كابوس نبسته است.

6 نظر

At چهارشنبه مهر ۲۰, ۰۴:۴۳:۰۰ ب.ظ. ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

دست نوازشگر صبح
روی پوست براق شب
دست می کشد
خورشید بالا می آید
آسمان غرق نور می شود

پرنده ها پریدن آغاز می کنند
.
.
.
تو از نو
بارور می شوی
.
آسمانی باشی

 
At پنجشنبه مهر ۲۱, ۰۹:۰۵:۰۰ ق.ظ. ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

من در شب ديگر منتظر معجزه اي خواهم بود که از آسمان نازل شود بر سرم..

 
At جمعه مهر ۲۲, ۱۰:۴۷:۰۰ ق.ظ. ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

آسمان بي انتها هم گاهي سنگدل مي شود !

 
At جمعه مهر ۲۲, ۱۱:۲۴:۰۰ ق.ظ. ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

كابوس صبح آينده

 
At جمعه مهر ۲۲, ۱۲:۳۱:۰۰ ب.ظ. ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام دوست خوب...کامنتی که برام گذاشتی خیلی قشنگ بود...ممنون...و بعد اینکه شعرهای وبلاگت رو دوست داشتم...اگه اجازه یدی بهت لینک میدم...

 
At شنبه مهر ۲۳, ۱۰:۴۴:۰۰ ق.ظ. ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

سلام رفیق. من درست است که دیر به دیر به اینترت دسترسی دارم اما هنوز به خانه ی شما هم سر میزنم.

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت