صفر تردید

...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز

شنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۴

نوستالژي

آرايشگاه مردانه
با آن در و پنجره ي چوبي
هنوز در خاطرم مي چرخد.
و قناري هاي آرايشگاه را
كه چهچهه شان به آسمان مي رسيد
آنگاه كه
ساعت بزرگ شماطه دار كهنه ي ديواري
راس هر ساعت
ياد آور قرارشان مي شد
پيرمرد آرايشگر
اگر
هر روز
با لذتي عميق
كوكش مي كرد
...

افسوس كه ديريست
ساعت شماطه دار كهنه
كوك نمي شود،
و چهچهه ي قناري ها ...
و در و پنجره ي چوبي ...
و ارايشگاه مردانه ...
و
خاطرات من
...

7 نظر

At شنبه آبان ۰۷, ۰۴:۰۶:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

افسوس که کوک نمی شود
افوس که کوک اش نمی کنی
.
.
.
افسوس!

 
At شنبه آبان ۰۷, ۰۸:۰۱:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

افسوس كه ديريست

 
At یکشنبه آبان ۰۸, ۰۱:۰۵:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

خراب شده.کوکش روميگم..

 
At دوشنبه آبان ۰۹, ۱۲:۰۸:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

افسوس؟؟؟ این کلام را نمیشناسم !!!
اما این را میدانم
. . .

با تو ستاره میشود

 
At جمعه آبان ۱۳, ۰۷:۱۴:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

بيرون اومدن قناريها يه نمود بيروني از قرار اوناست . قرار اصلي در درون است كه هيچگاه فراموش نمي شود...

 
At شنبه آبان ۱۴, ۱۰:۱۹:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

و هرفهایی که هر روز تکرار میشد ولی چه دلنشین بود.

 
At چهارشنبه آبان ۱۸, ۰۱:۱۸:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

همه سلمانی ها قناری داند

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت