صفر تردید

...از همان ابتدا همه چیز با شک به وجود آمد، همه چیز

دوشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۴

خرمالو

وسوسه اي دل انگيز است
...........باژگون چلچراغ خرمالوها
بر سر شاخه هاي برهنه،
آنگاه كه
.....اجابتش را
.........به ضرب سنگ پاره اي
پاسخ گوئي
- دشنام گنجشككان گرسنه را
اگر
نصيبي خواهي -.

6 نظر

At سه‌شنبه آبان ۲۴, ۰۲:۱۰:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

در زیر آفتاب نرم نیم روزی
در سرمای سوزناک روزگار
بر خلاف رسم زندگی هایمان
با گنجشککان گرسنه به گفت و گو می نشینیم
تقسیم می کنیم
آن ها که بالایند و زود تر می رسند
برای آن ها
آن ها که پایین اند و دستمان می رسد
برای ما
هر دو سر تعظیم فرو می آوریم
جلسه پایان می یابد
ای دوست
تزویر نخواهیم کرد!

 
At سه‌شنبه آبان ۲۴, ۰۵:۵۴:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

اخرين خرمالوها رابراي گنجشكان مي گذارم تا دشنامي نصيبم نشود

 
At چهارشنبه آبان ۲۵, ۰۹:۴۵:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Blogger doubtzero said...

چه توانيد كرد
با هراس و هزيمت شان؟

 
At جمعه آبان ۲۷, ۰۴:۳۰:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Blogger parseh said...

خوشحالم که وبتونو دیدم.بسیار زیبا و لطیف بود نوشته هاتون

 
At جمعه آبان ۲۷, ۰۱:۰۳:۰۰ بعدازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

nazari nadaram dar in bare!!??!

 
At پنجشنبه آذر ۱۰, ۰۱:۴۳:۰۰ قبل‌ازظهر ۱۳۸۴, Anonymous ناشناس said...

az khandane sherat hamishe lezat mibaram

 

ارسال یک نظر

<< بازگشت