چراغ های نئون فروشگاه بزرگ
در ارتفاع پست پياده رو ها
به حضور كشدار خود در شب تاريک
می بالند،
و من به نقره های نگاه مات تو
به فاصله هشت دقيقه - كمی بيشتر -
گرد مدار تنهائی تاريخی ات
در كهكشان تاريک
می نگرم.
چراغ های كوچک آسمان خراش
از پس پرده ها و پنجره
ستاره های روشن تنهائی منند
در ناتمام شبانه های دلتنگی.
آسمان دود زده
ستاره ها را پنهان كرده
پشت غبار تنهائيش؛
مهتاب بي فروغ اما
نگاه مي كند از آسمان
به پرده تاريک شب.